- مهر پروردن(صِحْ حِ/ صَحْ حَ گُ تَ)
محبت و دوستی ورزیدن. دوستی و مهربانی و محبت کردن. بسط عطوفت و وداد دادن
معنی مهر پروردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(شَ دَ / دِ)
لغت نامه دهخدا
پرورده به آفتاب. که تابش آفتاب آن را رسانده باشد، پرورده به محبت:
میوه هایی است مهرپرورده
هر درختی ز باغی آورده.
نظامی
میوه هایی است مهرپرورده
هر درختی ز باغی آورده.
نظامی
(شَ دَ / دِ)
لغت نامه دهخدا
پرورده به مهر و محبت ودوستی. به عاطفه و وداد و محبت برآمده:
زید آن سره مرد مهرپرورد
کای رحمت باد بر چنین مرد.
نظامی.
نبرده جوانی جوانمرد بود
که روشن دلش مهرپرورد بود.
نظامی
زید آن سره مرد مهرپرورد
کای رحمت باد بر چنین مرد.
نظامی.
نبرده جوانی جوانمرد بود
که روشن دلش مهرپرورد بود.
نظامی